امروز : جمعه, 07 ارديبهشت 1403

shahre-hoshmand         

92/12/17= = = = = = = = تمدید شد / فراخوان سومین دوره جشنواره ملی فرهنگی هنری تلنگر / بخش کارتون

 

تمدید شد / فراخوان سومین دوره جشنواره ملی فرهنگی هنری تلنگر / بخش کارتون

====================================================

مهلت ارسال اثار به این جشنواره تا 10 فروزدین 1393 تمدید شد و ارسال از طریق آپلود در سایت می باشد.

 

 

برای مشاهده قراخوان اینجا را کلیک کنید

====================================================

 

92/12/17= = = = = = = = مراسم افتتاحیه و اهدای جوایز چهارمین مسابقه بین المللی کارتون معضلات شهری

مراسم افتتاحیه و اهدای جوایز چهارمین مسابقه بین المللی کارتون معضلات شهری

====================================================

مراسم افتتاحیه و اهدای جوایز چهارمین مسابقه بین المللی کارتون معضلات شهری در موزه هنرهای دینی امام علی (ع) برگزار خواهد شد.
علاقمندان جهت شرکت در این مراسم می توانند روز یکشنبه 18 اسفندماه 1392 از ساعت 17 به نشانی: تهران، خ ولیعصر (عج)، بلوار اسفندیار مراجعه نمایند.
ورود برای عموم آزاد است.

منبع: ايران كارتون فارسی

====================================================

92/12/17= = = = = = = = تسلیت به همکار / علی جهانشاهی

تسلیت به همکار / علی جهانشاهی

====================================================

متاسفانه باخبر شديم علي جهانشاهي هنرمند خوب كشورمان در غم از دست دادن پدر خویش سوگوار است.

 

مجله ی کارتون برای این هنرمند عزیز صبر و برای آنمرحوم علو درجات را از خداوند منان خواستار است

منبع: ايران كارتون فارسی

====================================================

92/12/13= = = = = = = = وفاداری به تصویر، آندره فرانسوا / محمدرضا بابائی

 

 

وفاداری به تصویر، آندره فرانسوا / محمدرضا بابائی

====================================================

مقدمه:

در این یاد نامه ی و مقاله کوتاه دقت داشتم که خود را به جای "تاریخ" قرار ندهم. فضولِ بسیاری را ابتدا در نظر گرفته بودم که بعدها حذف کردم. نه از سر تنبلی، بلکه از سر فروتنی، دیدم که دلیل ندارد خود را به "داورِ کُلّ" بدل سازم. کوشیدم که سودمند و دل پذیر را همراه سازم. روشن است که حدِ اعلایِ انصاف را، در چارچوب درکِ خود به کار برم. ولی به قولِ بیهقی "چون دوست زشت کند، چه چاره از یاد کردن."

آموختیم که ضرورت همیشه در شرایط عینی معینی بروز می کند، اما شرایط به نوبه خود تغییر پذیرند و متناسب با این تغییر، ضرورت نیز تغییر می کند و تکامل می یابد. هر ضرورت تاره، به صورت آماده شکل گرفته بروز نمی کند، بلکه در آغاز فقط به صورت امکان است و بعداً در شرایط مساعد به واقعیت مبدل می شود. ما در فعالیت عملی خود اغلب در مقابل این پرسش قرار می گیریم که آیا امکان دارد فلان کار را انجام دهیم، فلان آرزو را عملی سازیم. به فلان هدف برسیم؟ معمولاً اگر بتوانیم به چیزی جامه تحقق به پوشانیم و آن را به صورت واقع درآوریم، می گوئیم آن چیز ممکن است.

امکان قاعدتاً به آن چیزی می گوئیم که هنوز عملی نشده ولی همه شواهد و شرایط حکم می کند که باید در آینده به وجود آید و واقعیت پیدا کند. واقعیت نیز به آن چیزی می گوئیم که دیگر تحقق یافته و واقعاً موجود است و یک ضرورت عینی آن را به وجود آورده است. پس امکان و واقعیت دو مرحله ضرور و عینی در تکامل هر شیئی و پدیده است. امکانات از قانونمندی ها عینی بر می خیزند و از عمل این قوانین زائیده می شوند. آنچه که می تواند باشد، امکان دارد تحقق یابد، بسته به میل و اراده انسان ها نسبت بلکه نتیجه عمل قوانین، شرایط و علل عینی است که در خود زندگی وجود دارند. نقش انسان، شناخت این قوانین، فراهم کردن این شرایط و اقدام در جهت علیت عینی است. امکان و واقعیت دو مقوله متقابلا به هم پیوسته فلسفی هستند که رابطه بین هنر نو و هنر کهنه را در روند تکامل منعکس می کنند. امروزه کاریکاتور و تصویر سازی یکی از باسابقه ترین شیوه های بیان انسان محسوب می شود و توانمندترین نظام نشانه های غیر کلامی است. از بسیاری جهات، کاریکاتور یعنی کاربرد نشانه های دیداری به صورت شمایلی.

فرایند تفکر، بدون تصویر غیر ممکن است و با استفاده از تصاویر، تفکر انسان شکل می گیرد بشر از ابتدا برای بیان احساسات و شرح خواسته های خود از تصویر استفاده کرده و این تصاویر به صورت نقاشی هایی بر دیواره غارها، کنده کاری روی تنه درختان و حجاری روی صخره ها و تخته سنگ ها عرضه شده است.

می توان گفت کاریکاتور در نهایت نوعی تصویرگری است که در محدوده سفارش دهنده، ارتباط با متن یا موضوع و در نظر گرفتن مصرف کنندگان خاص تولید می شود و طبیعی است که از حیطه مادر، یعنی طراحی تأثیر پذیرد و تغییر تحولات طراحی به طور طبیعی در کاریکاتور منعکس شود.

هنرمندان جوان از همه ی نقاط دنیا راهشان به پاریس ختم می شد. در ده سال اول عملاً هر هنرمندی که قرار بود در قرن جدید از سردمداران جنبش های نوین شود، از پاریس دیدن می کرد. و غالباً نیز در همان جا اقامت می گزید. بعضی از این هنرمندان در خود پاریس یا در نزدیکی این شهر به دنیا آمده بودند. هنرمندانی مانند – روئو – پیکابیا – دلو.نه – آندره فرانسوا – کاردون – وزیناک – اوتریو – دُرن و ولامنک؛ سایر هنرمندان فرانسوی از ایالت های دیگر به آن جا نقل مکان کرده بودند، از جمله کسانی مانند – براک ولژِه در 1900 – آرپ و مارسل دوشان در 1904 - پیکاسو برای اولین بار در 1900 برای دیدن پاریس وارد این شهر شد، ولی به زودی برگشت و در آن جا ماندگار شد. آرکی پنکو در 1908 و شاگال در 1910 وارد پاریس شدند. و اردشیر محصص در 1973 هم وارد پاریس شد. ماتیس یگ بار گفته بود: "فوویسم خود را از استبداد تفکیک گرایی خلاص کرده است" وی سپس توضیح داد: " نئوامپرسیونیسم، یا بخش بیشتر آنچه تفکیک گرایی نامیده می شود، اولین ساماندهی روش امپرسیونیست ها بود، ولی این ساماندهی کاملاً فیزیکی و غالباً مکانیکی محسوب می شد و تجزیه ی رنگ، تفکیک فرم و خطوط کناره نما را به دنبال داشت. نتیجه؛ سطحی ناهموار بود. در این روش همه چیز به حس محض شبکیه ی چشم کاهش می یابد،

ولی در عوض، همه ی سکون و آرامش موجود در سطح و خطوط کناره نما (خطوط محیطی) از بینمی رود. ابژه ها (اشیاء) فقط با توجه به میزان درخشندگی ارائه شده به آن ها از یکدیگر تمایز می یابند. در این سبک با همه چیز به همین ترتیب رفتار می شود نهایتاً چیزی جز هیجان حاصل از حس لامسه وجود ندارد، که می توان آن را با ارتعاش آوای ویولن یا صدا مقایسه کرد. با گذشت زمان استفاده از رنگ های خاکستری بیش از پیش افزایش یافت. آندره فرانسوا در طی نامه ای به نیویورکر اظهار می کند "این تابلوها طی 35 سالی که نزد من بوده در لحظات بحرانی حرفه ای من به عنوان یک هنرمند، از لحاظ روحی قدرت زیادی به من بخشید؛ من از این تابلوها اعتماد به نفس و پشتکار به دست آورده ام"

در بیانیه ی که در آن سال ها سندی منطقی نیز به شمار می آید. با بیان این مطلب آغاز می شود که نیاز روزافزون به ]درک[حقیقت را دیگر نمی توان به وسیله ی فرم و رنگ، چنان که در گذشته مفهوم بوده، برآورد: همه ی اشیاء در حال حرکت و جنبش اند، به سرعت تغییر شکل می یابند و این پویندگی جهانیهمان چیزی است که هنرمند باید برای باز نمودن آن تلاش نماید.

هنر معاصر یک پروسه اکتشافی است و منتقد غالباً جلوتر از هنرمند به دنبال کشف می رود؛ مثل یک فرمانده در ارتش. در حالی که مفسر تاریخ هنر با ضمانت تاریخ و گذشته حرکت می کند منتقد شخصیتی است که "حال" را می سازد – درون مایه اصلی همان اهمیت ایده ها و جهت یابی احساسات حول آن بوده است.

ایده ها، که اکنون دیگر بیش از وقایع اهمیت دارند، چیزهایی اند که تقریباً به طرز عجیب و نامنتظره ای در بسیاری از هنرمندان امروز مورد اشاره قرار گرفته است برای اجازه دادن به احساسات و غریزه هایمان تا بتوانند نوعی حساسیت و آگاهی شهودی به ما بدهند که بتواند الهام بخش نوعی باور باشد که عمیقاً غرق در فعالیتهای خلاقانه گردد. گاهی نمی توانیم واژه هایی صرف یا نقاط قوت دیگری یا، در واقع، تصاویری بی شمار بیابیم که واقعیتمان را به همان شیوه محقق شده بافتارسازی کند.

 

به یاد مطلبی از استن وان دربیک، فیلمساز تجربی افتادم که گفته بود "فراشده‌یزندگی به عنوان نوعی تجربه گری بر روی کره زمین هیچ گاه این چنین شفاف نیوده این خطر وجود دارد – که انسان وقت حرف زدن با خود را نداشته باشد – دنیا به مویی از افعال و اسامی بند است. زبان و معنا شناسی فرهنگی به اندازه انرژی اتمی قابل انفجارند. لازم است که ما (هنرمندان دنیا) نوعی زبان جدید در دنیا ابداع کنیم" اردشیر محصص میگوید در نمایشگاه طرحهای "استین برگ" طراح معروف آمریکائی که آثارش بین 20 هزار تا 300 هزار (1973) قیمت داشت و الحق که خوب بود و خریدار داشت مردی بلند قد را دیدم که مرتب قیمت تابلو را می پرسید و نمی دیدم که خریدار تابلو باشد. در نمایشگاه طرحهای "آندره فرانسوا" کاریکاتوریست معروف فرانسوی همان آدم را دیدم که این بار قیمت نمی پرسید چون خوده آندره فرانسوا بود. انگار قیمت گذاری را تجربه می کرد. آندره فرانسوا، یکی از تصویر سازان مبشر نسل خود، خیلی زود جایگاهش را در بین هنرمندان تثبیت می کند طنز و استعداد خارق العاده او به خصوص در سرزمین انگلستان ارجی عظیم می یابد او به عنوان طراح پوستر، تصویر ساز، نقاش، و پیکره ساز ضمن بهره گیری از شاخصه های متنوع نگاشتاری، برای بیان اندیشه های خود، از تمامی فنون هنرهای تجسمی بهره می گیرد. عناصر و مواد مختلف را روی هم می نهد و از چیزهایی استفاده می کند که در متن یک پوستر یا تابلو روح و جان تازه ای می دمد. او در آثار خود طنز ظریف و هوشمندانه ای را به کار می گیرد که از نظر بصری بسیار گیرا و جذاب است. پوسترهای این هنرمند به واقع آثار بی نظیر هنری محسوب می شوند این هنرمند رؤیا پیشه اظهار می کند: "من عاشق اشیاء و کلماتی هستم که تغییر شکل و حالت پذیرند و در نگاه من نوعی جناس های بصری را به وجود می آورند."

آندره فرانسوا در نهم دسامبر 1915 در "تمسوار" که آن زمان شهری از سرزمین وسیع اتریش. مجارستان به شمار می آمده و امروزه در منطقه " تی می سوأئرا" ی کشور رومانی قرار گرفته به دنیا می آید. در جوانی به "آندره فارکاس" شهرت داشته و به زبان مجاری و آلمانی در منزل تکلم می کرده (مادرش اهل وین بوده)، تحصیلات دبیرستانی را در رومانی پشت سر می گذارد. رومانیایی یکی از زبانهای نادری است که این متکلم چند زبانه به زحمت از آن چیزی به خاطر می آورد ادامه تحصیل او را به مدرسه هنرهای زیبایی بوداپست و سپس در سال 1934 به پاریس می کشاند.

 

در پاریس فوراً خود را به آتلیه "ا.م.کاساندر" در خیابان "فرو" می رساند. بعدها می گوید: "به یاد دارم که دقت و سخت گیری ر ا در آنجا آموختم." اندره آثارِ "اِنسور" و "اسپیلیا ئرت" را می ستاید و در نمایشگاه جهانی 1937 به تماشای یکی از آثار پیکاسو به نام "گرنیک" می نشیند.

در سال 1939، چرخشی در زندگی اش روی می دهد. تابعیت فرانسه و نام فرانسوا را انتخاب می کند. دریا را کشف می کند و با دختر جوانی به نام مارگارت ادموندز ازدواج می کند که زندگی مشترکشان قرن را پشت سر می گذارد. زمان جنگ را در مارسی و "ساووآ" سر می کند و در پایان جنگ پاریس باز می گردد. قرارداد اولین پوستر را که به مناسبت جشن مهاجران و اسیران جنگی است، امضا می کند. به اتفاق همسر و دو فرزندش " در گریزیِ له پلاتر" مستقر می گردد و فعالیتهای هنری خود را در زمینه نقاشی و طراحی در روزنامه های چپ گرای "اکسیون" و "له لترسِ فرانسه" .... آغاز می کند. به تدریج به سوی روزنامه های "نوول اوبسرواتور" و لوموند و تله راما کشیده می شود. شهرت این تصویر ساز بزرگ صریح، رُک گو و قالب ناپذیر از مرزها رد می گذرد و "بوریس ویان" می پردازد.

آندره فرانسوا کارهای تبلیغای خود را با یک پوستر برای اتومبیلهای سیتروئن شروع می کند. او فقط مارک فابریک کارخانه را انتخاب می کند؛ "نباید شیء مورد نظر را نشان داد. پوستر باید طوری طراحی شود که یک سلسله تداعی های رؤیا گونه از کلمات و تصاویر را در ذهن بیننده زنده کند. " در پوسته سیتروئن یک اسب دو سر، نماد سیتروئن دو اسب است، یک ماهی قرمز و یا یک بادکنک نماد آب و هواست که برای تجسم آویز انقلابی دی.اس کفایت می کند. در این نوع نگاه تازه تبلیغاتی بعضی مضمونهای تکراری مشاهده می شود: سیرک یا جهان حیوانات که آندره فرانسوا به طور خستگی ناپذیر از آنها الهام می گیرد: کرگدنی که جورابهای مارک "استم" به پا دارد. زنبور عسلی که چشم بسته گلهای "پرنتان" را می مکد (پرنتان که هم معنی بهار را دارد و هم نام فروشگاههای بزرگ سراسری فرانسه است) برای پوستر روزنامه "نوول اوبسرواتور" از صحرا و مناظر روستایی استفاده می کند که در آن گوسفندان و گوزن و سگ و حلزون بسیاری دیده می شوند.

 

همکاری آندره فرانسوا با هفته نامه (نیویورکر" نزدیک به سی و پنج سال دوام می یابد. پوسترها، دفترها و کتابها شهرتی جهانی را برای او فراهم می کند و نمایشگاهی در "لوور" به سال 1970 و سپس نمایشگاه دیگری در "پاله دو توکیو" به سال 1986 بر شهرت او می افزاید. "رونالد سی رِل" طنز نگار و تصویر ساز برجسته انگلیسی که به گروه سه نفره "اصحاب طنز" شامل "اوژن یونسکو"، "ساموئل اشتنبرگ" و "آندره فرانسوا" هنرمند پیروز تمامی شاخه های طراحی گرافیک به واقع بند بازی است که نبوغش ویژگیهایی هنرمندانه دارد."

او، از سال 1960 به بعد که کارهایش در مطبوعات با موفقیت همراه بوده و نیاز مادّی کمتری دارد از روزنامه ها کناره می گیرد و بیشتر اوقاتش را به نقاشی و پیکره سازی اختصاص می دهد. از این زمان به بعد بدون وقفه به خلق آثاری با استفاده از "کُلاژ"، پیوستگی و اضافه کردن تصاویر می پردازد که تقریباً تکرار می شوند و یا به شکلهای دیگر در می آیند که همه منبع الهام کارهای متفاوت او می گردند. این آفرینشها که اغلب نقش برجسته اند، از نظر ابداع حیرت انگیز و سرشار از ملاحت، شعر و آمیخته با طنزی کم و بیش سیاه است.

آندره فرانسوا در سال 1977، از کالج سلطنتی هنر لندن به دریافت عنوان دکترای افتخاری نائل می آید.

در شب هشتم دسامبر 2002 در کارگاه آندره حریقی مدهش روی می دهد که همه چیز را نابود می کند. خاطرات، یادگاریها، اسناد و نوشته ها، تابلوها و مجسمه ها را. دوست و یار همدرد قدیمی او "روبردل پیر" می گوید " فاجعه است. نود درصد آثار تجسّمی او از بین رفته" تا دو ماه بعد از این حادثه او بیشتر به یک شبح می ماند. اما کم کم با همت و شهامت از نو کار را سر می گیرد. ولی از دست رفته ها جبران ناپذیرند، امروز برای ما از آن همه آثار عظیم و گرانبها تنها قطعه هایی ذغال شده بر جای مانده است. آندره با این جسم فرسوده و خسته سرانجام طریقی برای استقرار می یابد. چشمه الهام او مجدداً می جوشد و می بایست کاری را شروع کند. با انگشتانی ماهر ولی لرزان چند شاخه چوب باریک را بهم می بندد و بر سطح تکه تخته ای اندود شده، بداهتاً خطوطی رسم می کند و با پاشیدن رنگ، از چوب و ریسمانی و کاغذ ترکیبی جدید می آفریند.

یکسال و نیم بعد، از ماه مارس تا ژوئن 2004، آندره در "مرکز پومپیدو" و با عنوان گویای "محنت آتش" تعداد شصت مدرک و سند را به تماشا می گذارد. آثار فی البداهه مرکب از قطعات آهن و سرب جدا شده از سقف ویران شده کارگاهش که قصیده "به دار آویختن فرانسوا ویلون" شاعر قرن شانزدهم فرانسه را مجسّم می کند.

چند ماه قبل از این واقعه سهمناک و شوم "سارامون" عکاس از کارگاه آندره فیلمبرداری کرده بود. این فیلم بعضی از آثار از دست رفته را نشان می دهد که چیزی شبیه به یک قطعه موسیقی رکوئیم را یادآور می شود.

طنز آندره فرانسوا همیشه در جایی که باید باشد ظهور خود را اعلام می دارد. طنزی نه هرگز ظریف، اغلب گزنده که گاه مانند خون از عروق به بیرون می جهد.

آندره فرانسوا روز دوشنبه 11 آوریل 2005 در "گریزی .له.پلاتر" در 89 سالگی جهان خاک را بدرود گفت. در قسمت بعدی مصاحبه اندره فرانسوا را تقدیم دوستان و هنرمندان خواهم نمود.

(محمدرضا بابائی. 1392)- قسمت چهارم

 

 

 

 

====================================================

 

.

radiosite11chelegi

ایران کارتونتبریز تونشیرین طنز